۳/۰۱/۱۳۹۹

ماه در ماه در ماه

ماه در ماه در ماه

ماه در ماه در ماه
گل در گل در گل
شب در شب در شب
من در تو، تو در ما، ما در ماه

برخیز و ایستاده بمیر
وقتی که تمام ابرها بی باران هستند
و کلام در کویر کوری می خشکد
من باید بگویم و تو باید بخوانی.

برخیز و بخوان!
تا همة ستارگان گمشده پیدا شنوند
و ماهی های کور ببینند
و گدایان گرسنه درکنار خیابانها سیر شوند.

برقص!بی هراس از ممنوعه ها
دستهای تو برای رقص هستند
همچنان که چشمهای من برای دیدن
و دستم برای نوشتن شعرهای ممنوع.

پرندة‌ من!
با بالهایی از خاکستر
و شراره هایی از آرزو
در آسمانی پرواز کن که سپیده هایش در راه است.
۹اردیبهشت۹