۴/۱۱/۱۳۹۲

انتشار دو كتاب شعر

انتشار دو كتاب شعر:
از سال 89 تا امسال من كتابي چاپ نكرده بودم. اين دو كتاب شعرهاي بعد از آن تاريخ است.
كتاب محاكات خياباني در رابطه با قيام و برداشتهايم از قيامهاي خياباني دور قبلي انتخابات رژيم است. و كتاب دوم عمدتا شامل شعرهايي است كه براي اشرف و ليبرتي نوشته ام. بنابراين كتاب «محاكات خياباني» را تقديم به قيام كنندگان و كتاب «هزاره آوارگي ماهي» را به بچه هاي اشرف و ليبرتي تقديم كرده ام. برگ سبزي است و اميدوارم بپذيرند.
چه قيامهاي خياباني و چه دل كندن از اشرف و مقوله اي به نام ليبرتي دو حادثه بزرگ سالهاي اخير بود كه به صورتي عميق روي من تاثير گذاشتند.
بلندترين شعر كتاب هزاره «در صبح گرگ» نام دارد كه مربوط به حمله مالكي به اشرف و شهادت بچه ها و بعد هم دل كندن از اشرف بود و بقيه قضايا...هرگز فراموش نمي كنم كه دل كندن از اشرف به واقع برايم دل كندن از پارة جگرم بود. احساس مي كردم همه چيزم را دارم از دست مي دهم و بسيار تلخ و اندوهبار بودم. اما وقتي از اين مساله «عبور» كردم احساس كردم كه دنياي جديدي از مبارزه برايم به وجود آمد. اكنون، پس از آن همه خون و رنج، ايمان آورده بودم كه «ان ارض الله واسعه». و ديدم كه انسان، اگر كه بخواهد مجاهدت كند، و دنبال بهانه براي بريدن نباشد، در هر نقطه جهان مي تواند يك «اشرف» بيافريند. چه در ليبرتي و چه در خيابانهاي تهران و چه در اين كفرستان كه ما زندگي مي كنيم. به معناي واقعي ديدم مجاهدت يك مجاهد نه زمان مي شناسد و نه مكان. و ما بايد به اين افتخار كنيم و سربلند باشيم كه در هزاره آوارگي خود به دريا رسيدن را فراموش نكرده ايم. اين آوارگي از نوع فرار بريدگان و واماندگان نيست. از نوع آوارگي ابراهيم خليل الله است و از نوع هجرت محمد(ص) از مكه به مدينه. آوارگي يك چريك است از اين خانه به آن خانه كه اگر نيك ببينيم دريدن تور پليسي است. توري كه مي خواهد يك مجاهد را اسير كند و در اسارت صدايش را خفه. پس خوشا آوارگي هزار ساله مان كه در اصل پيروزي هزارساله مان است. مهم اين است كه يقين داشته باشيم در اين «هزاره» ماهي ما از رودخانه راه به دريا خواهد برد و «آنم آرزو ست».
هيچ وقت راه دستم نبوده است كه درباره كارهاي خودم بنويسم. اگر چيزي داشته باشند در شعرها آمده اند. اما اين مهم است كه من به عنوان يك سرباز خواهر مريم و برادر مسعود باشم و سر به آسمان بسايم. چرا كه در اين هزاره، هزاربار تجربه كرده ام « بهشت ناميرا، كه با لبخند گياهكي بر رود آغاز مي شود» آنجا ست كه آنها هستند. وقتي كه آنها را در قلب داشته باشيم.


شعري از مجموعة «هزاره آوارگي ماهي»

مردگان ما را دوست مي دارند


مردگان ما را دوست مي دارند!

عشق بي هزينة كينه ورزان

ارزاني مردارها!

شهيدان را نيالاييم!

رسم موريانه هاست:

ـ بزدلانه و حقير و پر از ريا ـ

تقديس پرندة مرده،

و لعنت بر آسمان

و پرنده اي كه

دو سوي آبي ها را به هم مي دوزد.

حقير است و پر از ريا

آن كه مي پوشاند لرزه هاي ترس خود را

و با دهاني از خار و نمك

آواز مي خواند

براي سفر كردگان در بادهاي مسموم.

اين باد موذي فرصت است

كه مي وزد در گوشهاي درخت

بي آن كه بگويد اين پرنده،

كه پر كشيده در اكنون آسمان سياه،

ادامه كدام پرواز است؟

يا خود، كدام آواز است؟

6فروردين89












۲ نظر:

جمشید پیمان گفت...

حمید عزیز، درود بر تو
همین توضیح کوتاهت شعری تاب است. باید مجموعه های تازه ات را ببینم تا مطمئن شوم که نگاهم به خطا نرفته است
ازطرفی دیگر در این روزها که نا دوستان ( صد رحمت به دشمنان ) بسیار بازار گرم شده اند و در عرصه ای که جولانگه شان نیست یابو های لنگ تهمت و افتراء را سوارند، اشارات تو بار دیگر مسجل کرد که:
جائی که شمیم عطر جاریست
بیزار دل و دماغ کنّاس
بگذار لجن فروشان متاع خویش عرضه کنند ، بازار عطر فروشان کساد نخواهد شد.
چراغت فروزان و شادیت برقرار باد
دوستت، جمشید پیمان

ناشناس گفت...

آقای اسدیان گرامی با درود و سلام و ارزوی موفقیت برای جنابعالی و سربلندی برای ایرانیان سربدار در اشرف و لیبرتی. مسعود برلین