۱۰/۲۱/۱۳۸۸

منتظري: من حاضرم با امام تا لب جهنم بروم ولي حاضر نيستم به جهنم بروم



توضيح: مطلب زير را از صفحه653:كتاب «يادداشتها از كتاب خاطرات منتظري و نقد آن» نوشته اسدالله بادامچيان(از باند مؤتلفه) يافته ام. بدون هيچ توضيحي مي توان فهميد خميني در پشت سر گذاشتن مرزهاي سبعيت تا كجا رفته كه تا اين حد مورد تنفر حتي «حاصل عمر»ش قرار گرفته است. از اين همين جا مي شود ميزان نفرت عمومي مردمي را فهميد. مردمي كه خميني خائن به همه چيزشان، و از جمله به فرهنگ، مذهب و حتي عواطفشان، بود. و تاريخ اين قبيل انسانها را نه مي بخشد و نه حق دارد كه ببخشد. لعنت ابدي نثارشان تا روزي كه گفته اند «قيام قيامت» است.

»روزي احمدآقا نزد من آمدند و ملاقاتي سه ساعته با من داشتند و در حقيقت از من بازجويي مي كردند از جمله گفتند شما به آقا محتشمي گفته ايد مردم به ولايت فقيه راي داده اند نه به ولايت احمد آقا و باز مي گفت شما به آقاي خامنه اي هم گفته ايد من حاضرم با امام تا لب جهنم بروم ولي حاضر نيستم به جهنم بروم. معلوم شد هردو نفر صحبت مرا منتقل كرده اند. من به احمد آقا گفتم واضح است كه مردم به ولايت فقيه راي دادند نه به ولايت شما، احمد آقا گفت آيا امام مي خواهند جهنم بروند؟ من گفتم ايشان نمي خواهند جهنم بروند ولي اين كارها كه در زندانها به نام امام انجام مي شود به عقيده من جهنم دارد و من نمي توانم روي آنها صحه بگذارم».



باقیمانده مطلب .....

هیچ نظری موجود نیست: