مي خواستم به مناسبت درگذشت آقاي سخايي چيزي بنويسم। وقت نشد। هي امروز به فردا و فردا به پس فردا كشيد।
ديدم دارد از دست مي رود। گفتم به همين عكس قناعت كنم। عكسي كه آقاي منصور قدرخواه برايم فرستاده است و بسيار گويا و زنده و تاريخي است। وقتي اين عكس را ديدم بي اختيار گفتم پرستو رفت پيش هزاردستان। بعد ياد برادر بزرگوارش افتادم। گفتم رفت پيش او و بعد ياد صبا و زهير و آسيه و بهروز افتادم كه آقاي سخايي به معناي واقعي عاشقانه دوستشان داشت। آخر سر گيج شدم। پرستو به كجا رفت؟ بيشك پيش همة آن عزيزان। هروقت به ايران برويم، در خاوران به سراغ شهيدان خواهيم رفت و با هم مي خوانيم : پرستو پر پر زنان رفت।
يادش به خير و جاودانه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر