۹/۱۸/۱۳۹۱

در صبح آب و شعر و دريا

در صبح آب و شعر و دريا
رازها در آينه هاي جاري،
و آينه هاي بيدار
تبدار روز نيامده.
من ذوب شده ام در صبح آب و دريا.

اين انسان و شعر است
در پرده پرده هاي  نور صبحگاهي
و مداراي موج و خيال
با زمزمه مجنون بادها.

در مربع انسان و شعر،
و آينه و آب،
هيچ راز نهفته اي نيست
و شعر مثل هميشه در كمين زيبايي است.

در صبح آب و شعر و دريا
آينه ها
راز زيباتري شاعران را
بيشتر از شمايل شعرهايشان مي شناسند.
6آبان91

هیچ نظری موجود نیست: