۳/۲۰/۱۳۹۳

جنگل گوزن



جنگل گوزن
براي غلامرضا خسروي
كه نجابتش حتي قاتلانش را هم به صدا درآورد
جنگل گوزن مي دود
در دشت پر برف
و بخار نفس ها پر مي كند فضاي هواي يخزده را.

جنگل
آب مي شود
با قطره قطره هاي باران
و مي چكد در رودي از شاخ و شاخه
تا بريزد به دريا
با آبهايش پر از نهنگ و ماهي و صدف.

ماهي به آسمان مي رود
با همة پولكهايش؛
و تو با جان دم كرده ات
پر مي شوي از شوق دويدن
مثل گوزني تيرخورده
كه مي دود در آستانة سپيده.
20خرداد93

هیچ نظری موجود نیست: