۳/۱۱/۱۳۹۸

ما عشق را کشتیم



ما عشق را کشتیم

ما عشق را کشتیم
وقتی که دریغ کردیم
از بذل نگاه
به کودکی گرسنه.

ما عشق را فروختیم
وقتی که در فصل حراج گل سرخ
ساکت تر از دیوارهای خونین
تنها به اشکی قناعت کردیم
و راه خانه را
از میان بن بست سکوت پیمودیم

ما عشق را نپیمودیم
وقتی در حجم پوک روزمرگی غلت زدیم
وقتی که دیوانه وار بر طبل مدام عادت کوبیدیم
و افسوس را به جای فریاد بر سر برزنها جار زدیم.


ما عشق را ندیدیم
و بی سبب به خود دروغ گفتیم
وقتی که خشنود از دیدن خود در آینه های محدب
سکه های جیب مان را
شاباش تولد خود کردیم.

ما،
خیلی ساده،
کور بودیم و عشق را ندیدیم
و ابله بودیم و باختیم
وقتی که زندگی را قماری برسر تسلیم دیدیم.

۱۰اردیبهشت۹۸

هیچ نظری موجود نیست: