۸/۱۲/۱۳۸۸

دو فاكت بدون شرح و يك سؤال



امروز، در آستانه 13آبان، كه قرار است مردم به خيابانها بيايند، و قرار است در خيابانها هم بمانند به دو خبر از رسانه هاي رژيم برخوردم كه بي نياز از تفسير هستند.
اولي مربوط به خبرگزاري فارس رژيم است و ديگري روزنامه رسالت كه از ابواب جمعي ولي فقيه است.
حالا شما لطفا به لينك زير برويد
www.farsnews.com/newstext.php?nn=8808120212




نكاتي در آن هست كه شايسته است همه مان به آن توجه كنيم. من علاوه برخباثت نهفته در آن يك نوع «راستگويي»! مي بينم. اين راستگويي ناشي از صداقت خبرگزاري مربوطه نيست. مقدم بر هرچيز ناشي از حماقت حضرات است. درنگ بيشتر در اين قبيل حماقتها ما را از بحث خودمان دور مي كند.
براي كساني كه حوصله رفتن به خبرگزاري شناخته شده فارس، وابسته به سپاه بيشتر شناخته شده پاسداران، را ندارند عين خبر را هم مي گذارم. خودتان بخوانيد و قضاوت كنيد:
«اعلام حمايت گروهك تروريستي منافقين از راهپيمايي انحرافي 13 آبان
خبرگزاري فارس: گروهك منافقين در بيانيهاي از عناصر آشوب طلب و اغتشاشگر خواست تا در راهپيمايي انحرافي فردا نقشي فعال ايفا كنند. به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، گروهك تروريستي منافقين طي بيانيه اي به تحريك عوامل اغتشاشگر و آشوب طلب براي حضور در راهپيمايي انحرافي در مراسم روز ملي مبارزه با استكبار جهاني پرداخت. گروهك تروريستي رجوي در اين بيانيه همچنين از عوامل خود كه به تازگي از عراق به ايران آمده اند خواست تا با ساماندهي مناسب و حضور در راهپيمايي انحرافي روز 13 آبان نقشي فعال در ايجاد درگيري و اغتشاش در اين مراسم ايفا كنند. پيش از اين نيز يك نامزد ناكام انتخابات با صدور بيانيه اي با ناديده گرفتن شعار مرگ بر آمريكا و روحيه استكبار ستيزي مردم متعهد كشورمان از هواداران خود خواست در خيابانها حضور يابند».
از نثر مهوع و تعداد راست و دروغهاي خبر بگذريم. اگر مسابقه اي براي جمع كردن اين همه مزخرف، و اين همه پيچاندن راست و دروغ در يك خبر وجود مي داشت بي ترديد اين خبر از جمله برندگان آن بود.
به خبر دوم بپردازيم.
به روزنامه رسالت(10آبان88) برويد و ببينيد با چه سوز دلي از مسئوليت تاريخي لاجوردي حرف مي زند : «هنگامي که بزرگوار لاجوردي با الهام گرفتن از امام امت تصميم گرفته بود فتنه منافقين را براي هميشه ريشه کن نمايد و براي هميشه شر آنان را از سر انقلاب کوتاه کند عده اي ناآگاه از روي دلسوزي وترحم بي جا و… مانع حرکت او شدند و اين موضوع سبب شد که فتنه منافقين خلق تا به امروز باقي بماند و در طول سي سال ضرباتي را بر پيکر انقلاب اسلامي… وارد سازند…»
باز هم از فوران عفونتي كه در خبر هست بگذريم. اين دو خبر را در كنار هم بخوانيد. آيا به يك سوال نمي رسيد؟ راستي آن «ريشه» اي كه لاجوردي خواست بركند و نتوانست، بعد از او هم نتوانستند، و ريشه اي كه بعد از 30سال هنوز «باقي مانده» در كجاست؟ ساق و شاخ و برگش كجاست؟ و ميوه اش چيست؟
در خيابانهاي تهران ؟ يا در «اشرف»، يا اشرفي كه اكنون خود يك خيابان است. خياباني در تهران و وصل به همه آنها تصميم شان را براي آزادي گرفته اند


هیچ نظری موجود نیست: