۴/۲۲/۱۳۹۰

در بيستمين روز بهار(چند شعر براي اشرف)



در بيستمين روز بهار


در نوزدهمين روز بهار خاك



مغز تازة ساقه اي زخم خورده



مي شكافد هواي زمستاني را.



در بيستمين روز بهار


بذري، بي واهمه مي رويد


در اندوه يخبندان و بي باري ساليان زمستان.



23ارديبهشت90




در خاكي و اين چنين...



در خاكي و اين چنين



مي درخشي در همين خاك سياه.


نه مثل ستاره اي درتابوت مردة زمين


كه نهالي، تازه روئيده در آسمان.




9ارديبهشت90




در جادة مزار




در جادة مزار كه گلهاي بهاري روئيده اند



ابديتي خونين جاري است...



اين سو ترك


ميان دود و عطش و فرياد


ـ و لبخند قاتلان ـ


شما در محاصره ايد


و ديدن گلها ممنوع است.


اول خرداد90



كيست آن كه شليك كرد به تو؟





كيست آن كه شليك كرد به تو؟



كيست؟


و مگر نمي دانست


وقتي كه تو مي افتي


خدا با فرشتگانش زمين را لعنت خواهند كرد؟


كيست آن كه شليك كرد؟



اول خرداد90







هیچ نظری موجود نیست: