۲/۰۲/۱۳۹۱

تن تمام تنهايي نيست

تن تمام تنهايي نيست




تن، تمام تنهايي است


وقتي كه برافراشته مي شود


از ميان صليبها و خارها وشعله ها


و تا خداي گمشده در كهكشانها دود مي شود.






تن، تمام تنهايي نيست


وقتي كه مثل رنگين كمان يك عصر پائيزي


پلي بسازد آغاز شده از خود


و سرنگون در خود.






تن، وقتي كه مشبك است


حقيقت خونين خود را مي يابد


در استخر يك روزداغ


شناكنان در نور بلند آفتاب.






16بهمن90

هیچ نظری موجود نیست: