۱۲/۱۸/۱۳۸۷

براي تأمين امنيت جاني زندانيان سياسي به پا خيزيم!


(در حاشيه شهادت امير حشمت ساران زنداني مقاوم سياسي)


صد مرد چون شير عهد و پيمان کردند
اعلام گرسنگی به زندان کردند
شيران گرسنه از پی حفظ مرام
با شور و شعف ترک سر و جان کردند
فرخي يزدي


خبر مثل هميشه دردناك بود. آقاي امير حسين حشمت ساران صبح روز جمعه(16اسفند)در بيمارستان رجايي شهر كرج به ابديت پيوست.
اين قبيل رفتنها هميشه در عين تلخي و اندوهبار بودنشان باعث سرفرازي و غرور هستند. اين غرور ناشي از مقاومتي است كه امثال شهيد حشمت ساران كرده و تا به آخر هم بهاي پايداريشان را پرداخته اند.


در گزارشها آمده بود كه او را به اتهام فعاليتهاي مخالف نظام دستگير كرده و به 8سال حبس محكوم كرده بودند. او در زندان نه تنها تسليم نشد كه اتفاقاً بر مقاومتش افزود. همه ما نوار كوتاهي را كه در اسفند85 از او شنيديم را به ياد مي آوريم كه چگونه با قاطعيت از سرنگوني محتوم آخوندهاي حاكم بر ميهن سخن مي گفت و به دژخيمان اطمينان مي داد كه در برابر عزم امثال خودش هيچ غلطي نمي توانند بكنند و مبارزه تا پيروزي نهايي ادامه خواهد يافت. و باز براين صحيفه ثبت شده است كه در طول 5سالي كه زندان بود تنها يك بار مرخصي به او دادند و او اعلام كرد «از آن جا كه خودم را مقصر نمي دانم به زندان باز نخواهم گشت» و اين صراحت و قاطعيت بر رو سياهي و رسوايي وزارتي ها افزود و مجبور شدند پرده هاي ريا را كنار زنند و به خانه اش ريخته و دوباره دستگيرش كنند. و هم چنين ثبت شده است كه وقتي همسرش را دستگير كردند امير در زندان دست به اعتصاب غذا زد و دهانش را دوخت تا همه بدانند كه چه ظلمي در حق زندانيان سياسي روا مي شود.
آقاي حشمت ساران در زندان از بيماريهاي متعدد كه براثر شكنجه هاي قرون وسطايي مبتلا شده بود رنج مي برد. در آخرين بار نه تنها به او رسيدگي نكردند بلكه كوچكترين توجهي به درخواستهاي مكرر همسرش براي گرفتن مرخصي امير و معالجه اش در بيرون نشد. آن چنان كه حالا نقل مي كنند تمام بدنش عفونت گرفته بود. وقتي هم به بيمارستان بردندش در حالت اغما دستنبد بردست نگاهش داشتند. در دفتر مبارزاتي آقاي ساران مقاومت نقش اصلي و برجسته و زرين را دارد. او در بدترين شرايط و زير تحقير آميزترين برخوردهاي علي حاج كاظم(دژخيم معروف زندان گوهردشت) قرار داشت اما هرگز تسليم نشد. بسيار روشن بود كه اين مقاومت كينه دژخيمان را برمي انگيزد. تا آن جا علاوه بر شكنجه هاي جسمي و روحي به ناجوانمردانه ترين شكلي روي بيماري او متمركز مي شوند. داروهايش را از او مي گيرند و ملغمه ناشناخته اي به صورت پودر شده، به او تحويل مي دهند. چيزي كه به هرحال باعث مسموميت و نهايتاً مرگ آقاي ساران شده است. همسر آقاي ساران نقل كرده كه وكيل او گفته است: «مرگ مشکوک بوده و آنها نمی دانند که دقيقا چه اتفاقي افتاده اما اين احتمال وجود دارد که مسمويت شديد موجب دگرگوني حال امير ساران شده باشد». اما مجموعة شواهد نشان مي دهد كه نبايد ترديد داشت كه تصميم به قتل آقاي ساران در وزارت اطلاعات رژيم گرفته شده است.
از شهادت او درس بگيريم. و به دفاع از زندانيان مظلوم و مقاوم سياسي برخيزيم. واقعيت اين است كه رژيم آخوندي از زندانيان سياسي به عنوان گروگانهايي استفاده مي كند كه هرموقع لازم بداند حيواني ترين كينه جوييها را در حقشان روا مي دارد. زندانيان سياسي ما، از دلاوراني كه در بندهاي مختلف زندانهاي رژيم اسيرند تا خانواده هاي سرفرازي كه به خاطر دفاع از فرزندان قهرمانشان به زندان افتاده و سخت ترين فشارها را تحمل مي كنند و تا دانشجويان و زنان مجاهد و مبارزي كه قهرمانانه در دانشگاهها و ساير مراكز به مقابله با رژيم ضدبشري آخوندي برخاسته اند همگي گروگانهايي محسوب مي شوند كه نياز به يك حمايت وسيع بين المللي دارند. براي بستن دست جلادان و براي حفظ جان آنان بايد صداي اعتراض خود را بلند و بلندتر كنيم و با رساترين بانگ به جهانيان اعلام كنيم كه سكوت در برابر اين جنايتها شركت در آنهاست.

هیچ نظری موجود نیست: