۱۰/۰۳/۱۳۸۸

مريم و مسيح دو نام همزاد


نام عجيبي است. مثل زندگي اش و مثل كاري كه در دو هزار و اندي سال قبل كرد و تا همين الان, بعد از اين همه فراز و نشيب, وقتي به آن فكر مي كنيم متحير مي شويم. شگفت زده از آن همه پاكي و آن همه ايثار.
«مريم» را مي گويم. مريم عذرا را. زني كه كافي است به او فكر كنيم تا خود از هرگونه نجاست ارتجاعي, به ويژه در مورد «زن», رها شويم. و به راستي اگر اين زن اين گونه دگم شكن و رها نبود مي توانست مادر كسي باشد كه آوازة پيامش همة عاشقان را ديوانه مي كند؟ همان كس كه از صليب نهراسيد و اين روزها ما دو هزار و دهمين سال ميلادش را جشن مي گيريم؟
مريم و مسيح دو نام همزادند. بيان روشن يك پيام. بنابراين لازم نيست فقط به مسيحيان تبريك گفت. اين دو نام از آن همة ما هستند.


بانوي تنهايي و نخل و خدا!

بانوي نخل و تنهايي و خدا!
خوشا گناه تو!
كه تنها بيگناهي اين جهان است.
آن كس كه بركودكي گرسنه سيلي نزد



و خانه اش را
بر فاحشه اي مطرود باز گشود
اين را مي بيند و براي عدالت مي جنگند
و فرزندت
- عاصيترين طوفان عاصيان-
در بام بي‌آبروي تزوير
بركسي وزيده است كه بداند
صليب، شايستة كساني است
كه زيباترين ترانة خدا را
با مطرودان و جذاميان مي خوانند.
و اكنون از پس اين همه قرن
از پس اين همه درد
از پس اين همه «نه»
اين صداي بي صداي توست
در تلاقي دد و وحش

۱ نظر:

ناشناس گفت...

شما جدا باوردارید که آن داستان حقیقت دارد؟ یعنی مسیح فرزند خدا بوده است؟ باورداشتن به یک افسانه که مربوط به 2000 سال قبل است خیلی قدرت تخیل بالایی میخواهد ولی شعر زیبایی است
یک خواننده