۶/۰۵/۱۳۹۲

در سرزمين بي شادي من

در سرزمين بي شادي من
در سرزمين بي شادي من
بادها پر از موريانه هاي ترديدند.
اما من به استواري درخت شك نمي كنم
و تقلاي شاخه را مي فهمم
براي شكستن هواي يخ زده
و سرك كشيدن در آسمان پر ابر.

9ارديبهشت92

هیچ نظری موجود نیست: