۲/۰۸/۱۳۹۸

اینجا بزمخانة طرب نیست


اینجا بزمخانة طرب نیست
اینجا بزمخانة طرب نیست
رود مذاب آینه و قیر است
و اشباحی گمشده در غبار نور
که از واهمه های خود می گریزند.
های! های خیابانهای خونین!
خیابانهایی که خون فواره می زند از هرکوچه تان
و در هر پسکوچه تان جنازه ای افتاده است
و در هر میدان بمبی در انتظار است
آن چیست که چرخ می زند
برگرد سر و دست و چشم من؟

۵بهمن۹۷

هیچ نظری موجود نیست: