۴/۱۹/۱۳۸۸

انقلاب و خلق زيباييهاي جديد



يك شاعر عرب به نام «خلدون جاويد» براي ندا آقا سلطان، اين شهيد معصوم ملت ايران در رويارويي با ارتجاع هار و افسار گسيخته آخوندي، شعري سروده كه ترجمه اش را در زير مي خوانيد. اين شعر در سايت خبري الملف (25ژوئن2009) به چاپ رسيده و يكي از برادرانم آن را ترجمه و براي من فرستاده است.
شاعر، ندا را «ملكه زيبايي جهان» ناميده است. مقداري غريب است. «ندا»ي ما ربطي به ملكه هاي زيبايي جهاني كه ما تا به حال ديده ايم ندارد. كار آن «ملائك» محصور كردن انسان در فيزيك اندامهاست، و نداي ما از تخته بند تن رست و به بالاترين منازل شرف يك ملت رسيد. او با شهادتش در اولين گامهاي تولد يك جنبش فراگير ملي و ميهني، و عليه يك ارتجاع دريده و درنده، جهاني را از سحر و افسون به در آورد و چهره بي رحم و شقي ولي فقيه را به نمايش گذاشت. به خاك افتاد و قلبش از كار افتاد، و هزاران قلب را به تپش در آورد.


پس بياييم از منظري متفاوت، به زيباييهاي جديدي فكر كنيم كه انقلاب ارزانيمان داشته است. براي ساختن جهاني ديگر، لازم است معيارهاي ديگري براي ارزيابي انسان به كار گيريم. و بعد از آن زيباييها را با معيارهاي جديد ارزيابي كنيم. از مدار تعريف زيبايي در اندازه هاي فيزيكي بدنها خارج شويم و زيباييها را در فداكاريها و شجاعتها و رشادتها بجوييم. آيا با اين تغيير معيار زيباييهاي جديدي خلق نمي شود كه با زيباييهاي مورد قبول گذشته متفاوت و حتي متضاد است؟
با اين معيار من گزارش تلويزيون سي.ان.ان(3تير88) را مرور كردم. اين تلويزيون حركت اخير مردم ايران را با «پياده شدن انسان برروي سطح كره ماه» مقايسه كرده بود و گفته بود: « اكنون تصاوير كشته شدن ندا كه بر روي تلفنهاي همراه ثبت شده است، جهان را تكان داد و داستان او را در تاريخ حك كرد»
در همين گزارش آمده بود: بسياري از زنان ايراني پيشاپيش و در مركز قيام قرار گرفته و خواستار آزادي و برابري در مقابل اين سركوب خونين هستند. آنهايي كه ايران را مي شناسند مي گويند براي دههاروزهاي متوالي، زنان در خط مقدم جبهه مبارزه براي آزادي در ايران بوده اند.
اين كه زنان قهرمان ميهن ما پيشتاز و در مركز قيام قرار گرفته اند خلق يك زيبايي نو نيست؟ به حرفهاي يك دختر دانشجوي هوادار مجاهدين با تلويزيون الجزيره (18تير88) توجه كنيم. او گفت:« روحيه مردم بسيار بالاست. هر كسي را كه من مي شناسم و تمامي دوستانم و خودم در وب لاگها مي گوييم كه ما اگر هم بميريم، آزادي را براي ايران خواهيم آورد، هرچه كه بهايش باشد، مي پردازيم. امروز بسياري از جوانان ايراني با خانواده خود خداحافظي كردند و به خيابانها آمدند. آنها مي دانند كه بسياري از ما ممكن است دو باره به خانه خود بازنگرديم. ولي اين تصميم ماست و با خانواده خود خداحافظي كرده ايم. ما به راهمان ادامه خواهيم داد و مي دانيم كه موفق خواهيم شد. اين بهترين فرصت براي ما براي ادامه مبارزه مان است. آزادي رايگان بدست نمي آيد بايد با جانمان بهاي آنرا بپردازيم». اين كه داراي نسلي هستيم كه «تصميم گرفته» و براي آوردن آزادي به خانه «خانواده خود حافظي» كرده است از نظر من زيبايي جديدي است كه بايد از همه زوايا شناختش.
اگر از اين شناخت طفره برويم خود را گول زده ايم. تبديل به پيرمردها، و پير زنان، غر غرويي شده ايم كه جايي در دنياي جديد براي خود نمي يابند و منتظرند هرلحظه ريق رحمت را سر بكشند. اين قبيل آدمها به جاي ديدن زيباييها چنان تنگ نظر و حقير هستند كه حتي نمي توانند جلوتر از نوك بيني شان را ببينند. در برابر تعظيم و تكريم اين همه «خلق جديد» دلخوش زهرپاشي خود به مقالات اين و آن هستند.
حالا به شعر شاعر عرب بازگرديم. بي ترديد نداي ما از زيبايان جهان بوده است.


«ندا سلطان» ملكه زيبايي جهان


«ندا سلطان» له كننده قدرتمندان
همانها كه ريشه مصيبتهاي تو در دنيا و دين اند
آنها كه تو را كشتند هنگام كه سخن ات را رها كردي
و آيا پاسخ كلام، ضربات دشنه هاست؟

گناه زيباترين شبنم جهان كه كشته شد چه بود؟
گلي خوشبو از گرانبارترين بستانها
چونان آتشي كه خون خيّام در رگها
و شراره مولوي در شريانهايش جاري ست.

«ندا» بر تمامي پهنه زمين چيره گشت
آن گونه كه باغهاي جاودان بر خاك گسترده شد
تو گل سرخ تهراني با زيبايي اش
تو آفتاب ايراني اي عشق ميليونها

اي مشك زلال ترين شبنم هستي! اي ماه رخشان!
كه دامن كشان گلهاي بستانها
اي سرفرازي رستم در نور و در قله ها
اي نواده “كورش” جهانگير
اي ستاره اي كه چماقها را بسيار شديد بر او فرود آوردند
واي فرشته اي كه در بين شيطانها گرفتار آمد

برخيز كه خلق ات با گامهاي استوارش عظمت يافت
و بر آنست كه بتهاي فرعوني را در هم شكند
امروز روز اوست كه به نابودي شان بشتابد
وانتقام رنج وشكنج محرومان را بگيرد
ندا ! ندا ! هزار تهران ما را مي خروشد
كشتارگاهها از حجم قربانيان به تنگ آمد

ندا ! نداي در خون تپيده كه رژيم شان را در هم كوبيدي
گمراهاني كه معيارها را درهم ريخته اند
اكنون انقلاب كبيري بايد كه ما را رها كند
از آخوندها و ديوانه سانان

چه كسي غير از آنان اسلام را در نگاهها زشت ساخت
وجهان را از ياد كردن نام آيات قرآن ترساند
ندا، جهاني است در اشتياق خوشحالي
براي رهايي از شب زنجيرها
ندا در دستانش ايران شكوفا را گرفته است
خورشيد گلگون را و ماه نسرين را



هیچ نظری موجود نیست: