يكي منو صدا كرد
ترانهاي براي 30هزار قتلعامي سال67
تو باغ بودم
يا صحرا؟
يا صحرا؟
يا قصههاي
دريا؟
دريا؟
تو چمنا، يا
رؤيا؟
رؤيا؟
بهفكر شاهپركها
يكي منو صدا كرد
كي بود منو صدا كرد؟
من تو ستاره
بودم
بودم
صدا منو صدا
كرد
كرد
يكي منو صدا كرد
كي بود منو صدا كرد؟
صدا منو سفر
داد
داد
از تاريكي گذر
داد
داد
گذر سوي
سحرداد
سحرداد
از زندوني خبر
داد
داد
يكي منو صدا كرد
كي بود منو صدا كرد؟
يه هو جلوي
چشمام
چشمام
يه پرده از
خون افتاد
خون افتاد
يكي منو صدا كرد
كي بود منو صدا كرد؟
دار ميزدن تو
روزآ
روزآ
يكي، دو تا،
دو صد تا
دو صد تا
چندتا بودن
سرِ دار؟
سرِ دار؟
خداي من، هزار
تا!
تا!
يكي منو صدا كرد
كي بود منو صدا كرد؟
تو تاريكي، تو
بادآ
بادآ
قلب همه رو
دارآ
دارآ
يكي منو صدا كرد
كي بود منو صدا كرد؟
وقتي كه خون
ميباريد
ميباريد
تو زندونا،
سرِ دار
سرِ دار
خورشيد كجا
بود؟ كجا؟
بود؟ كجا؟
بالاي دار، تو
قلبا
قلبا
يكي منو صدا كرد
كي بود منو صدا كرد؟
يكي منو خبر
داد
داد
از روزِ روز
خبر داد
خبر داد
يكي منو صدا كرد
كي بود منو صدا كرد؟
تنها ستاره
بودن
بودن
فايده نداشت
تو شبها
تو شبها
بايد تفنگو
برداشت
برداشت
بايد تفنگو
برداشت.
برداشت.
يكي منو صدا كرد
كي بود منو صدا كرد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر