دريا جان گرفت
كودك جان
به دريا داد
دريا جان
گرفت
خيمة
تاريك و ساكت جهان
گر گرفته
بيدار شد.
اين جان
تو است
دميده در
درياها و خيابانها و شهرها
كه آسودگي
جهاني بي خيال را بر آشفت.
اين جان
جان جهان است در مشتهاي كوچك تو.
زني كه با
شيشه اي آب به استقبال آواره اي شتافت
با كودك
خود گفت: جان دريا را ببين!
پاك تر از
آب،
و زيباتر
از آسمان.
رنگ از شب
گريخت.
و جهان
گشاده شد،
پر از نفس
و هوا،
با اشكهاي
كودكي كه به دريا پيوست.
23شهريور94
۱ نظر:
زیباست منتطریم برای شهیدان عاشورای 88 همینطور اولین سالگرد اعدام ریحانه جباری شعرتان را ببینیم خواهش میکنم برای من مستقیم بفرستید مرسی
ارسال یک نظر