صدگانه اي در كشف و ستايش خيابان
(1)
(1)
در خيابان شعر ميخوانم
و با سياست آشتي ميكنم.
تنها جايي كه ميشود راست را
با دروغ
بر سر يك ميز نشاند.
(2)
در اتاق با سياست قهرم.
و در خيابان
برايش ميرقصم.
(3)
دموكراسي خانگي
مرغ بيماري است.
بايد آن را در خيابان
پرواز داد.
(4)
آه اگر
در صف ما آخوندي بود!
من به او ميگفتم
دو سه جايي، خدا نيست.
اولش در دل تو.
در صف ما آخوندي بود!
من به او ميگفتم
دو سه جايي، خدا نيست.
اولش در دل تو.
(5)
بهاريم
گل كرده در پياده رويي
كه به ميداني از فرياد ميرسد.
(6)
دموكراسي
وقتي ميميرد
كه خيابان به اتاقي برسد.
(7)
خيابان براي خريد نيست.
خيابان براي فروش نيست.
خيابان براي آمدن ما است،
از كوچه ها.
و براي رفتن
به ميدان بزرگ.
(8)
پيروز كسي است كه در خيابان ميماند.
امروز براي خانه نشينها تكرار ميكنيم
و فردا
در برابر خيابانيهاي ديروز.
(9)
مهربانا زيبايت ميبينم!
و ميبخشم همة زشتيهايت را
وقتي كه خانهام را
به پليس نشان نميدهي
يا كه گمراه ميكني
مفتشان را.
(10)
اگر به خانه برويم
راديوها
كله مان را ميخورند.
بعد ايمان ميآوريم
خيابان ترياك تودههاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر