من مشبك مي شوم
شعر توقف
روزمرگي است
بر هرة ديواري
از محال.
سربازان سربي
تكرار
رج به رج مي
آيند
و صف به صف
شليك مي كنند
به كبوتران هره
و من كه
ايستاده ام
سينه به سينة
بارهاي لحظه.
در فوج خونين
كبوتران سپيد
من مشبك مي شوم
و آغاز مي شود
شعر
در امتداد خوني
كه پاشيده شده بر ديوار.
22د ي90
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر