۱۲/۰۱/۱۳۹۰

اگر كه نبودي...


اگر كه نبودي....

اگر كه نبودي مي مردم
به سادگي مرگ بچه گنجشكي بي پر
افتاده از شاخه اي بلند
در ميان برگهاي پوسيدة يك درخت پوك.

اگر كه نبودي مورچه هاي سمج
بر روي لبهاي كبود و زرد
زنجيره مي بستند
و زندگي پايان رنگها مي بود.

اگر كه نبودي
مي مردم اي تيراژة بلند خيال
اي فوارة فروتن شبهاي بي تصور
و در هفت رنگ بي رنگيها، مي مردم اي شعر!
22د ي90

هیچ نظری موجود نیست: