با حس فولاد داغ بر لبها و دستها
با بوسه بردستان مادر قهرمان چكاوك شهيد
ستار بهشتي
اكنون و فرداي
هنوز
توالي آه به آه
است.
اين سفر با دامنه
اش تا هنوز و فردا
عبور از هزارتوي
افسانه به هزارتوي افسانه است!
از رنج به رنج
بي واهمه از
تلخكامي افسانه هاي از ياد رفته
و تكرار هزاربارة داستان سرداران بي سر
با حس فولاد داغ
بر لبها و دستها.
گذر از كمانة آتش
و زخم:
با
همين چشمها كه سنگين نبودند،
با
همين شانه ها كه خسته نبودند،
با
همين دستها كه لرزان نبودند.
جستجوي برادران
بردار
در صف مردان بي سر
با دست و دل
شكسته،
و آوازهاي پر بغض
با گلوهاي دريده.
گريستن در
وادي هاي عطش
با شاخه هاي خشك
براي برگ در باد
و باريدن در
ابرهاي نباريده در روزهاي بي ابر.
توقف در شادي هاي
مجروح
غرق
شدن در اشكهاي پنهان،
ايستادن
بر قله هاي بكر اندوه
و درنگ
در طلوع رنگين پرنده.
با
همين پاها كه زخمي نبودند،
آغازمان بي پاياني سنگلاخهاي بيرحم بود؛
و در پيچاپيچ تنگه
هاي بي قلعه
سنگ صخره ها با
پيشاني شكسته شد.
برآمديم از دل
صخره تا افق
نه چون پلنگي پير
پنجه كشيده بر ماه
بدر
در شب غرور و
شكست.
ما سوختيم چون
ستاره اي تشنه و زلال.
و در عبور از
آسماني پر از پيامبران مصلوب
با لبخند زاهدي
ژنده پوش
رفتيم تا آنسوي
ماه.
تسخير هفت كهكشان
ناديدة كائنات
در خانه هاي حيرت
با ستونهايي از
يقين
و سقف هايي از
سؤال.
سفر در سفره هاي
ناديدة زميني
و يا بيكران
آسمانها و قعر سياه چاله هاي گمشده،
با حس سوز نسوج
ناپيداي زخم
و تار تار ظريف
ادارك.
جنگيدن با هزار
سلطه و سلطان
تا آنجا كه صليبها
هزاربار بر
دستهايمان پوسيدند
و ديوارها بر دارها
فروريختند.
گلوي گرگ درنده
بغض را
در گلوهاي بريدة
خود دريدن
و در قحط هاي تلخ
آرزوهاي خود را گم
نكردن.
ما در خيابان هاي
آوارگي شليك كرديم
بر آوازهاي كهنه و
ترانه هاي تكرار،
و هرآن صدايي كه
از سفال قرون برمي آمد،
و بوي حجره و نا
مي داد.
ما شليك كرديم؛
با اندوه ها،
لبخندها،
با كلمات، و
تفنگهايمان،
تا آنجا كه هيچ
گلوله اي حتي در نگاههايمان باقي نماند.
ما يافتيم
مزار گمشدة چكاوك
شهيد را
كه در برق
پنهان چشمان مردي در بند
و آرزوهاي جسور چريكي
فراري دفن شده بود!...
افسانه بود يا
نبود، مانديم،
افسون افسانه را
شكستيم،
از افسانه درآمديم
و افسانه شديم،
تا جشن تماشا را
در فرداي بقا برافروزيم.
آذر91
۱ نظر:
با درود بر استاد مصطفوی برای سروده زیبایش که برای همه گفت و از مادر شهید ستار و همه مادران تاریخ ساز ایران زمین و برای آزادی سرود و البته همیشه برای خلق میسروده و آهنگ عضق را در دل ستیز با کفتاران مینواخته است
ارسال یک نظر