آزادي 36گروگان مجاهد خلق كه بعد از 72روز نبردي پر حرارت كه جهاني را برآشفت احساسهاي متفاوتي را در من به وجود آورده است. احساسي دوگانه كه در گام اول بسيار آزار دهنده است.
به يكي از آنها مي پردازم.
ديشب فكر مي كردم نبوغ زيادي نمي خواهد كه كشف كنيم بعد از آزادي 36گروگان مجاهد قضيه تمام نيست. و رژيم دست از توطئه برنمي دارد. تجربه نشان داده است كه بعد از هرپيروزي بايد منتظر زهر ريختن دشمن و پاتك جديدش باشيم. از همين نقطه ما كه تجربه چند دهه چنگ در چنگ شدن با آخوندها را داريم دچار نگراني و دلشوره مي شويم.چيزي كه خودش يك نوع آماده باش است براي شروع رزم بعدي.
بنابراين اگر در كليات غرق نشويم و بخواهيم دو كلمه حرف مشخص بزنيم بايد حدس بزنيم دشمن از كدام جبهه حمله مي كند. طبعاً جوانب و جبهه هاي مختلفي وجود دارد كه به يكي از آنها اشاره مي كنم. و مي خواهم در مورد هشدار بدهم.
تجربيات قبلي نشان داده كه يكي از پهنه هاي كينه كشي آخوندها زندانها هستند. زندانيان سياسي مظلومي كه هركدامشان چند سال است در زير شديدترين شكنجه هاي جسمي و روحي قرار دارند و در برابر دژخيمان زانو نزده اند. آنها بي ترديد از شريف ترين مردمان روزگار خود هستند. و چون اسيرند مورد تهديد هميشگي دشمن قرار دارند. دشمني زخم خورده كه در ناجوانمردي دست همه سفاكان را از پشت بسته. نمونه هاي گذشته نشان داده است كه آخوندها تلافي هر شكستشان را سر اين قهرمانان در زنجير در مي آورند.
نمونه هاي به شهادت رساندن زندانيان را هم كه به كرات داريم. از حجت زماني گرفته تا ولي الله فيض و اكبر محمدي و عبدالرضا رجبي و امير حسين حشمت ساران و ديگران و ديگران...
حالا من دلم به شدت شور زندانيان سياسي را مي زند. و مي خواهم نسبت به وضعيت آنان هشدار بدهم. در همين چند روزه خبر دستگيريها و تشديد فشارها به خانواده هاي سياسي منتشر شده است. و اين نشان مي دهد كه ما بايد هشيار باشيم! يعني هرچه از دستمان برمي آيد بكنيم. به سازمانهاي حقوق بشري خبر بدهيم. بسيجي راه بيندازيم تا دست رژيم بسته شود از اين كه اسيرانمان را قرباني كينه كشي خود كند.
در همين راستا به وجه دوم آزادي 36گروگان مي رسم كه آرام بخش است.
آنها جلو چشمان همه ما 72روز جانانه مقاومت كردند. در تاريخ معاصر مقاومت من حداقل مانندش را نشنيده و نخوانده ام. اين مقاومت به قدري درخشان است كه حتي بريده مزدوراني را كه مرزهاي خيانت در نورديده بودند به اعتراف وادار كرد. و صحبت از «تعادل قوا»ي جديد به نفع مجاهدين در سطح منطقه كردند. هرچند حاسدان و رندان با سكوت رقت انگيز خودشان بيشتر از هر وقت ديگر حقارت خود را به نمايش گذاشتند اما تلالو حماسه اي كه اين 36قهرمان پاكباز آفريدند براي همه ما حاوي درسهاي بزرگي است. از آنها مي توان الهام گرفت و اولين درس اين است كه آري و آري و هزار بار آري مي شود قيصر را هم از اسب به زير كشيد به شرط آن كه حاضر به پرداخت بهايش باشيم.
با اين نورافكن قوي به تهديدي كه در مورد احتمال انتقامگيري رژيم از اسيرانمان دارند پرتوي بيندازيم.
با اين نگاه درمي يابم نه فقط زندانيان سياسي كه يك ملتي گروگان كينه كشي آخوندها هستند. و رژيم هرچقدر كينه كشي كند و دد منشي نشان دهد باز هم سرنوشتي جز شكست ندارد. مردمي عزم كرده اند كه آزاد زندگي كنند. و وقتي اين عزم خدشه ناپذير باشد، كه هست، بر زنجيرهاست كه گسسته شوند. هيچ قدرتي نمي تواند مانع شود. اين را 36برادر قهرمانم در اشرف به عنوان تازه ترين تجربه ما اثبات كردند. پس برماست كه براي حفظ سلامت، امنيت و آزادي اسيرانمان در زندانها و شكنجه گاههاي آخوندي مصمم تر از هروقت ديگر به ميدان رويم. آنها در صحنه هستند و ما در هركجا كه هستيم مي توانيم كاري برايشان بكنيم. مي توانيم فريادشان باشيم. و مي توانيم در گوشهاي كر جهاني پر از ديوان و ددان فرو كنيم كه ما هيچ چيز جز آزادي نمي خواهيم و براي به دست آوردن آن حاضر به دادن هربهايي هستيم.
پس اي دشمن آزادي! بجنگ تا بجنگيم! ما از اشرف و اين 36قهرمان پيروز نبرد آموخته ايم كه با دست خالي هم مي توان در برابر آن همه بربريت عريان و توطئه پنهان ايستادگي كرد. به همين دليل شايسته آزادي هستيم.
به يكي از آنها مي پردازم.
ديشب فكر مي كردم نبوغ زيادي نمي خواهد كه كشف كنيم بعد از آزادي 36گروگان مجاهد قضيه تمام نيست. و رژيم دست از توطئه برنمي دارد. تجربه نشان داده است كه بعد از هرپيروزي بايد منتظر زهر ريختن دشمن و پاتك جديدش باشيم. از همين نقطه ما كه تجربه چند دهه چنگ در چنگ شدن با آخوندها را داريم دچار نگراني و دلشوره مي شويم.چيزي كه خودش يك نوع آماده باش است براي شروع رزم بعدي.
بنابراين اگر در كليات غرق نشويم و بخواهيم دو كلمه حرف مشخص بزنيم بايد حدس بزنيم دشمن از كدام جبهه حمله مي كند. طبعاً جوانب و جبهه هاي مختلفي وجود دارد كه به يكي از آنها اشاره مي كنم. و مي خواهم در مورد هشدار بدهم.
تجربيات قبلي نشان داده كه يكي از پهنه هاي كينه كشي آخوندها زندانها هستند. زندانيان سياسي مظلومي كه هركدامشان چند سال است در زير شديدترين شكنجه هاي جسمي و روحي قرار دارند و در برابر دژخيمان زانو نزده اند. آنها بي ترديد از شريف ترين مردمان روزگار خود هستند. و چون اسيرند مورد تهديد هميشگي دشمن قرار دارند. دشمني زخم خورده كه در ناجوانمردي دست همه سفاكان را از پشت بسته. نمونه هاي گذشته نشان داده است كه آخوندها تلافي هر شكستشان را سر اين قهرمانان در زنجير در مي آورند.
نمونه هاي به شهادت رساندن زندانيان را هم كه به كرات داريم. از حجت زماني گرفته تا ولي الله فيض و اكبر محمدي و عبدالرضا رجبي و امير حسين حشمت ساران و ديگران و ديگران...
حالا من دلم به شدت شور زندانيان سياسي را مي زند. و مي خواهم نسبت به وضعيت آنان هشدار بدهم. در همين چند روزه خبر دستگيريها و تشديد فشارها به خانواده هاي سياسي منتشر شده است. و اين نشان مي دهد كه ما بايد هشيار باشيم! يعني هرچه از دستمان برمي آيد بكنيم. به سازمانهاي حقوق بشري خبر بدهيم. بسيجي راه بيندازيم تا دست رژيم بسته شود از اين كه اسيرانمان را قرباني كينه كشي خود كند.
در همين راستا به وجه دوم آزادي 36گروگان مي رسم كه آرام بخش است.
آنها جلو چشمان همه ما 72روز جانانه مقاومت كردند. در تاريخ معاصر مقاومت من حداقل مانندش را نشنيده و نخوانده ام. اين مقاومت به قدري درخشان است كه حتي بريده مزدوراني را كه مرزهاي خيانت در نورديده بودند به اعتراف وادار كرد. و صحبت از «تعادل قوا»ي جديد به نفع مجاهدين در سطح منطقه كردند. هرچند حاسدان و رندان با سكوت رقت انگيز خودشان بيشتر از هر وقت ديگر حقارت خود را به نمايش گذاشتند اما تلالو حماسه اي كه اين 36قهرمان پاكباز آفريدند براي همه ما حاوي درسهاي بزرگي است. از آنها مي توان الهام گرفت و اولين درس اين است كه آري و آري و هزار بار آري مي شود قيصر را هم از اسب به زير كشيد به شرط آن كه حاضر به پرداخت بهايش باشيم.
با اين نورافكن قوي به تهديدي كه در مورد احتمال انتقامگيري رژيم از اسيرانمان دارند پرتوي بيندازيم.
با اين نگاه درمي يابم نه فقط زندانيان سياسي كه يك ملتي گروگان كينه كشي آخوندها هستند. و رژيم هرچقدر كينه كشي كند و دد منشي نشان دهد باز هم سرنوشتي جز شكست ندارد. مردمي عزم كرده اند كه آزاد زندگي كنند. و وقتي اين عزم خدشه ناپذير باشد، كه هست، بر زنجيرهاست كه گسسته شوند. هيچ قدرتي نمي تواند مانع شود. اين را 36برادر قهرمانم در اشرف به عنوان تازه ترين تجربه ما اثبات كردند. پس برماست كه براي حفظ سلامت، امنيت و آزادي اسيرانمان در زندانها و شكنجه گاههاي آخوندي مصمم تر از هروقت ديگر به ميدان رويم. آنها در صحنه هستند و ما در هركجا كه هستيم مي توانيم كاري برايشان بكنيم. مي توانيم فريادشان باشيم. و مي توانيم در گوشهاي كر جهاني پر از ديوان و ددان فرو كنيم كه ما هيچ چيز جز آزادي نمي خواهيم و براي به دست آوردن آن حاضر به دادن هربهايي هستيم.
پس اي دشمن آزادي! بجنگ تا بجنگيم! ما از اشرف و اين 36قهرمان پيروز نبرد آموخته ايم كه با دست خالي هم مي توان در برابر آن همه بربريت عريان و توطئه پنهان ايستادگي كرد. به همين دليل شايسته آزادي هستيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر