«موسوي بهانه است، اصل نظام نشانه است»
درنگي در ريشه اي ترين شعار انقلاب
درنگي در ريشه اي ترين شعار انقلاب
پاره و لگدكوب شدن تصوير خميني و به آتش كشيدن تصاوير خامنه اي و احمدي نژاد را شنيديد چه پيامي داشت؟ من به لحاظ سياسي، بلافاصله به اين قطعيت رسيدم كه روز 16آذر از يك مرحله حساس با پيروزي كامل گذشته ايم. وقتي خبر مربوطه از تلويزيون رسمي رژيم پخش شد به نظر من ريشه اي ترين شعار انقلاب تثبيت گرديد.
در تعريف راديكاليسم گفته اند پرداختن به ريشه ها. رفتن به عمق و به سطح بسنده نكردن. هر نيرو يا فردي كه بيشتر و عميق تر به ريشه ها بپردازد راديكالتر است. جنبش ما به اين اعتبار روز به روز راديكالتر مي شود. در 13آبان شعار مرگ برديكتاتور از سطح سازمانهاي سياسي به ميان توده ها رفت و همه گير شد. همه دانستند منظور از «ديكتاتور» در اصل نه احمدي نژاد كه خود خامنه اي است. خامنه اي سر نظام است. بنابراين وقتي شعار مرگ بر «او» توده اي مي شود يعني كه ديگر به معناي واقعي كار از كار گذشته است. آب از سر اين نظام گذشته و «علي آقا» بايد صداي انقلاب مردم را بشنود. اگر هم نشنيد مهم نيست. مردم به او خواهند شنواند. مهم اين است كه مردم يك گام به ژرفا رفته اند. گامي كه به هزار زبان ولايت از اول باطل خامنه اي را رسما ملغي اعلام مي كند و پرده از مشروعيت عوام فريبانه اش برمي كشد.
اين شعار البته بسيار شادي افزايي است، زير كه مي تواند تمام نيروهايي را كه اين رژيم را نمي خواهند متحد كند. اما اگر درست دقت كنيم و تحت تأثير اين پيروزي مهم غره نشويم يك نكته مهمتر وجود داشت كه بايد حل مي شد. يعني مردم، آن هم به صورت توده اي و جمعي، از آن عبور مي كردند. همان چيزي كه در 16آذر 88 اتفاق افتاد و چنان صدايي كرد كه تلويزيون رژيم هم ناچار از اعتراف به آن شد. پاي خميني هم به ميان كشيده شد و مردم تصوير را پاره و لگدكوب كردند.
اما آن چه كه در وهله اول جلب نظر مي كند نشان دادن اين تصوير و گفتن خبرش از تلويزيون رسمي خامنه اي است.
كساني كه دستشان در كار باشد به خوبي مي فهمند كه انتشار اين خبر يك اشتباه ناشي از عدم درك سياسي «سردار ضرغامي» به عنوان قداره بند خامنه اي در سازمان راديو و تلويزيون رژيم نيست. اين خبر آگاهانه و با حساب شدگي بسيار منتشر شده است .
در اولين برخورد به نظر مي رسد كفگير ولايت آن چنان به ته ديگ خورده كه ولي فقيه مطرود و منفور ناگزير است براي تحريك و بسيج باقي مانده نيروهاي درمانده اش دست به چنين كارهايي بزند. در چنين تحليلي، مخاطبان اصلي خبر «حزب اللهي»ها و «لباس شخصي»ها و «بسيجي»ها و «پاسدار»ها هستند. اما من نظر ديگري دارم. به نظر من مخاطبان اصلي اين خبر كسان ديگري هستند. خامنه اي مي خواهد به بخشي از جناح مخالفش كه هنوز دل در گرو خميني دارد بگويد در فكر باران نباشند. سيل دارد مي آيد. و وقتي هم آمد همه را مي برد. اين طور نيست كه خامنه اي در به در بشود. و «آقا مجتبي» بميرد و آرزوي رهبر شدن را به گور ببرد. خامنه اي با نشان دادن تصوير پاره شده خميني دارد به زبان بسيار روشن و صريح مي گويد «موسوي بهانه است، اصل نظام نشانه است». اين بار دانشجويان و مردم نيستند كه اين شعار را تكرار مي كنند. خود خامنه اي است براي اين كه بلكه بتواند جلو سيل را بگيرد.
و اتفاقا همين جاست كه باز هم اشتباه مي كند. مي گويند هرديكتاتوري در فاز نهايي حاكميتش مرتكب سلسله اي از اشتباهات مي شود. روانشناسي سياسي مساله هم همين را مي گويد. ديكتاتور مخوف كه در رؤياي قدرقدرتي بود و مداحانش او را متصل به وحي مي خواندند براثر ضربات پي در پي مردم تعادل خود را از دست داده است. بنابراين گيج و گول شده است. نمي داند كه همين مردم چه دل خوني از پدر ايدئولوژيك او، يعني خميني دجال، دارند. نمي داند وقتي اين كار مي كند دل مردم خنك مي شود. انگيزه ها افزونتر مي شود. و روحيه ها بالاتر مي رود. يعني واي به روزي كه در محرم يا روزهاي ديگر گردبيايند. و راستي اين بار چه خواهند كرد؟ حتي سبزها هم نوشته اند كه محرم امسال عاشورايي داريم كه در آن «يزيد» كشته مي شود! مفهوم است؟ عكس سرهنگ پاسدار كتك خورده را هم ديديد؟ شكي وجود دارد كه تازه اول كار است؟
وقتي مردمي پا روي تصوير منحوس «امام راحل» مي گذارند چهار تا بسيجي سيلي خورده بايد حساب كار خودشان را بكنند. يعني كار خامنه اي نه تنها در جناح مقابل مؤثر نخواهد افتاد كه اتفاقا باعث وارفتن بيشتر نيروهاي خودش هم خواهد شد. اين همان چيزي است كه خامنه اي نمي فهمد. ولي گفتيم مهم نيست. مردم در روزهاي نه چندان دور آينده به او خواهند فهماند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر