هزارة آوارگي ماهي
براي آنان كه در اشرف تا به آخر ايستادند
و زندان «ليبرتي» را فتح كردند
آن كه آرام آرام
در دريا مي گريد
نجواهاي ساكتش
هميشه جوان است
و مي داند كه
فاصلة ازماه تا ماهي
شكاف بستة دو پلك است.
هزارة آوارگي
ماهي
مكتوب آوازهاي
گمشده اي است
كه آغازشان
اتاق روزهاي تكيدة فرصت
و ادامه شان
آسمان دل گشادة فردا است.
تا هزارة هزار
تا فرداي فردا
و تا فرداي
فرياد،
ادامة فواره و آه و آوارگي...
در امتداد
هزاره ها
ماهيان صبور
خانه به دوش
دريا را
در ديري
انتظارهاي يخ زده رقم مي زنند.
هزارة فرداها،
هزارة ماهي ها
و درياها،
با هزار هزار
موج و فوج فوج ماهيان سرخ
و... آوازهايي
كه از ماه مي آيند.
10فروردين91
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر